فضاهاي عمومي و اشتغال زنان رويكرديكه بايد جدي گرفت
زهرا نژادبهرام
شهر در قرن 21 در مقايسه با شهر در قرن گذشته سه تفاوت اساسي دارد. تغييرات اقتصادي ناشي از جهاني شدن، فناوري اطلاعات و زنانه شدن نيروي كار سبب شده كه رويكرد به شهر دچار تغيير شود و نيازهاي جديدي شكل بگيرد. فضاهاي شهري نيازمند عدالت در دسترسي است. تقسيمبندي فضا يا اختصاصيسازي آن براي يك جنسيت فرصتهاي برابري دسترسي در فضاهاي شهري را با چالش روبرو ميكند. اصولا شهرها در تعريف به معني مكاني گفته ميشود كه علاوه بر داشتن تراكم و تمركز جميعت، نيروي كار آن درگير فعاليت كشاورزي نيست و اقتصادش مبتني بر تجارت، توليد صنعتي و ارايه خدمات است. همچنين شهر داراي فرهنگ خاص خود - در مقابل فرهنگ روستا - است. اين تعريف موضوعيت سكونت، اشتغال و تمركز جمعيت را به فضا پيوند داده كه ضرورت آمادهسازي فضا براي فعاليت را مورد توجه قرار ميدهد. يكي از فاكتورهاي موثر به منظور افزايش مطلوبيت و انجام تعاملات اجتماعي در يك فضاي عمومي، دسترسي به فضاي عمومي به تنهايي(1) است. دسترسي به فضاهاي عمومي به تنهايي ميتواند به عنوان يكي از عوامل اصلي براي كاهش مطلوبيت تعاملات اجتماعي شود. لذا دسترسي به انواع فضاي عمومي ميتواند به عنوان شاخص پراكندگي فضاي عمومي، اندازهگيري و استفاده شود. مساله حضور زنان در عرصههاي شهري و دسترسي عادلانه به فضاها و خدمات شهري در رويكردهايي چون حكمراني خوب شهري، شهرسازي انسانگرا و ديدگاههاي زنگرايانه به طور جدي مطرح است. به طور كلي، زنان در مقايسه با مردان، در فضاهاي عمومي احساس ناامني بيشتري دارند؛ خيابانهاي شهر به هنگام شب، خالي از زنان تنهاست. حتي هنگام روز، در نقاط خلوت يا نقاطي كه تردد در آنها محدود است، زنان حضور ندارند. اين مهم در بستري از نقشهاي جديد زنان در بازار كار و ورود به عرصه عمومي تصويري ديگر از شهر را به نمايش گذاشته كه الزامات خاص خود را دارد.
اشتغال زنان امروزه يك امر پذيرفته شده ملي است؛ فارغ از تمامي رويكردهاي جهاني ايران امروز به دليل افزايش جمعيت، ضرورت تامين رفاه خانواده، بالا رفتن ميزان تحصيلات دختران و ناتواني خانوار در تامين يك نفره مخارج زندگي و خواست زنان براي مشاركت در امور جامعه و توسعه تعاملات اجتماعي به عنوان اصلي از زندگي اجتماعي طرح شده است. در گذشته نيز زنان ايراني با مقوله اشتغال، ارتباطات تنگاتنگ داشتند. آن موقع كه كشاورزي شغل غالب كشور بود زنان پا به پاي مردان در مزارع فعاليت ميكردند و علاوه بر رسيدگي به امور خانواده به اشتغال خانوادگي نيز مشغول بود و مسائل مربوط به توليد ثروت براي خانوار را نيز در پيشه خود داشتند. با صنعتي شدن، اين مقوله كم كم به حاشيه رانده شد و شكل اشتغال به موضوعي خاص براي زنان به عنوان كاري منفرد مورد توجه قرار گرفت. سابقه اشتغال زنان به قرنها و هزارها سال برميگردد اما در شكل جديد آن با توجه به سوابق ديرين آن دوباره اين مفهوم در دستور كار زنان ايراني به عنوان يك اصل پذيرفته شده وارد شده است. جامعه بهرغم همه مقاومتهايي كه ناشي از نوع خوانش نسبت به ادبيات ديني و اجتماعي دارد اين مهم را در خود جاي داده و اشتغال زنان اكنون به عنوان يك فرصت براي توسعه تعاملات اجتماعي و كسب هويت از يك سو و تامين درآمد از سوي ديگر مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به تغيير وضعيت اسكان اجتماعي كه 70 درصد در شهرها و 30 درصد در روستاها هستند مقوله اشتغال زنان پا به عرصه شهرها گذاشته و بهرغم پايين بودن ضريب اشتغال زنان (حدود 16 درصد) اما پيوندآنان با بازارهاي كار رسمي و غيررسمي ناگسستني است. در اين راستا شهرها به دليل ساختار طراحي، نظام اجتماعي حاكم بر آن و... فرصتهاي كافي براي حضور زنان را در خود ندارند و زنان شاغل نيازمند ايجاد همخواني ميان محيط شهري و نقش توليد ثروت دارند. بازخواني فضاي شهري، در قالب كلماتي چون شهر دوستدار كودك يا دوستدار سالمند يا دوستدار زن امروزه در ادبيات شهرسازي وارد شده اما كافي نيست. امروز تردد در شهر به عنوان يك اصل براي تعاملات اجتماعي محسوب ميشود؛ ايجاد ظرفيت متناسب براي تردد در شهر به ويژه در فضاي عمومي اصلي انكار ناپذير است. شهر تهران به دليل وسعتي حدود 630 كيلومتر مربع و داراي حدود 10 هزار كيلومتر معبر در بستري از مطالبات و نيازها از يك سو و ناخواني شهري براي حضور زنان از سوي ديگر قرار گرفته است.
برنامهريزي شهري در اين بستر با ايجاد فرصتهاي بيشتر براي نظارت اجتماعي از يك سو و رفع سويههاي نگران كننده از شهر درصدد آن بر آمده كه مساله تردد زنان در شهر را كه فارغ از ترددهاي معمول در جهت اشتغال و كسب درآمد براي خانوار است را مرتفع كند. رفع فضاهاي بيدفاع شهري بخشي از اين مهم است كه در دستور كار مديريت شهري تهران قرار گرفت. اين مهم مويد دو امر است؛ نخست پيشگيري از خشونت عليه زنان در فضاهاي عمومي و دوم تلطيف شدن فضاي تردد با بهكارگيري رويكردهاي مشترك زنانه و مردانه در فضاهاي عمومي شهري!
زنان در شهرها نيازمند دو امر هستند؛ ايجاد فرصت اشتغال و تامين امنيت براي تردد! چرا كه امكان در اختيار گرفتن فرصتهاي شغلي بدون توجه به فرصت تردد و حضور در شهر بيشتر شبيه مزاحي است كه خنده بر لب كسي وارد نميكند! از كارمندي در ادارات و شركتها تا تدريس و فروشندگي و... در اين راستا زنان به عنوان توليد كنندگان فضا و استفادهكنندگان از آن با خوانشي متفاوت فضاهاي شهري را رصد ميكنند الزام به حضور آنها در فضاي شهري در راستاي اشتغال از يك سو و تمايل به تغيير در مناسبات اجتماعي كه درصدد كاهش حضور آنان است نياز به تغيير در فضاي اجتماعي را باشتاب بيشتري همراه كرده است!
زنان اكنون به عنوان نيمي از شهروندان درصدد ايجاد فرصتهاي بيشتر جهت مشاركت در شهر هستند مشاركت آنان از جنس مشاركت فعال و حضور آنان از جنس حضور موثر است. زنان مصرف فضاهاي شهري را بخشي از نياز خود ميدانند كه اين مهم در قالب اوقات فراغت يا اشتغال يا رفع نيازهاي خانوار شكل ميگيرد! اين مهم نيازمند نگرشي متفاوت براي فضاهاي شهري است؛ توجه به امنيت و ايمني دو مقوله اصلي براي ايجاد تدارك لازم براي حضور زنان در شهر است. اشتغال يكي از مهمترين دليل و به عبارتي شايد بتوان گفت از اصليترين دلايل حضور آنان است. لذا شهر بايد تدارك لازم را براي اشتغال زنان در شهر - كه فقط منحصر به تردد در شهر نيست - ببيند، چرا كه حتي خود فضاهاي شهري بستري براي اشتغال آنان است. از ايستگاههاي مترو و اتوبوس گرفته كه بستري براي بازاريابي محصولاتي كه زنان به فروش ميرسانند تا مغازهها و كسبهاي گوناگون كه امروزه با كمك زنان چرخ آنان به حركت درآمده است. لذا فضاي شهري اختصاصي اكنون عمومي شده و فرصتهاي اشتغال شهري بيش از فرصتهاي شغلي رسمي به ضرورتهاي آمادهسازي فضاي شهري براي زنان كنايه ميزند!
بر اساس مطالعات صورت گرفته در سالهاي ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۸ بايد گفت ۵۰ درصد اشتغال ايجاد شده در اين دوره متعلق به زنان است. به اين ترتيب با وجود اينكه حدود ۱۸ درصد (به طور رسمي) اشتغال كل كشور به زنان تعلق دارد اما در اين دوره ۵۰ درصد وروديهاي جديد بازار كار زنان هستند. اين شرايط كاملا با ساختار بازار كار متفاوت بوده است. البته تفاوتها از وجوه ديگر هم وجود دارد. مثلا اينكه نيمي از اشتغال تازه افزوده شده داراي تحصيلات دانشگاهي بودند. در حالي كه در كل بازار كار كشور كمتر از ۲۰ درصد داراي تحصيلات دانشگاهي هستند. همچنين ۶۰ درصد اين افراد متولدان دهه ۷۰ هستند. اغلب اين افراد در بنگاههاي بسيار خرد اشتغال دارند. به طور كلي در دوره اخير ساختار بازار كار از لحاظ جنسيت، اندازه بنگاه، نوع پوشش بيمه و... تغيير كرد. در اين دوره افراد خودشان براي خود شغل ايجاد و مشاغلشان هم از نوع شركتي نبوده و به عبارتي حقوقبگير نبودند. حدود ۷۵ درصد شغلهايي كه در اين دوره ايجاد شد به كارهاي مستقل و بخش خدمات متعلق است.(2) اين مشاغل كه عمدتا در سطح شهرها ايجاد شدهاند مويد اين حقيقت است كه شهر بازار كار زنان است. از اين رو توجه به ظرفيتهاي شهري از سوي مديران شهري براي تدارك امكان ايجاد شغل از يك سو و شاغل بودن از سوي ديگر براي زنان ضروري است. تدارك حمل و نقل عمومي متناسب و گسترش آن از طرفي به همراه تامين نورپردازي متناسب، كاهش و رفع فضاهاي بدون نظارت اجتماعي در كنار بازنگري ساختار معماري شهر و توسعه فضاهاي عمومي از مهمترين رويكردها براي تضمين اشتغال زنان در شهرهاست. امروزه شهرها با اشتغال زنان عجين شدهاند اين مهم در بسياري از مشاغل كه پيشتر مردانه به حساب ميآمد قابل مشاهده است از كسب و كارهاي خرد تا سازمانهاي و دستگاههاي بزرگ همگي نياز به زنان را به عنوان شاغل براي ارايه خدمات به مخاطبان خود جدي پنداشتهاند و مديريت شهري نيز نيازمند نگرشي متفاوت براي تدارك شرايط زيست شهري است. شهر تكجنسيتي رويكردي غلط يا به نوعي غيرقابل دستيابي بوده است كه امروزه به دليل نياز و مطالبه بايد تغيير كند. نگاهي به سيل زنان جوياي شغل و شاغل در حمل و نقل عمومي در صبحهاي خيلي زود و غروب بيانگر نيازي ديگر به سامانه مديريتي شهر براي تدارك شهر همگان است. در نهايت شهر رنگي ديگر را تجربه ميكند؛ تجربهاي كه شايد آمادگي براي ورود به آن را نداشته اما ضرورتها آن را وادار كرده كه بر ساختارها و رويكردها تغيير ايجاد كند. بر اساس آمار سال 99 به گزارش ايسنا، در استان تهران تنها يك درصد از جمعيت زنان و مردان در حوزه كشاورزي فعاليت ميكنند و پس از آن در حوزه صنعت مشاركت زنان ۲۲ درصد و در حوزه خدمات ۷۶ درصد اعلام شده است. در اين آمار به ترتيب سهم مشاركت مردان ۳۵ درصد در صنعت و ۶۳ درصد در خدمات اعلام شده است (3). طبق برآوردهاي صورت گرفته بيش از ۷۱ درصد زنان شاغل در استان تهران در بخش خصوصي فعال هستند و اين آمار براي مردان ۸۴ درصد اعلام شده است. (همان)
پاورقيها
1- منظور به تنهايي و فردي است يعني شخص بتواند به تنهايي از آن عبور كند يا استقرار يابد.
2- https: //donya-e-eqtesad.com بيست و شش بهمن 1399
3- https: //www.isna.ir/news/
پيشنهادات:
1- بهتر است اول يك تعريف علمي و جامعه شناختي از شهر ارايه دهيد: شهر (Urban)؛ شهر به محلي اطلاق ميشود كه علاوه بر داشتن تراكم و تمركز جميعت، نيروي كار آن درگير فعاليت كشاورزي نيست و اقتصادش مبتني بر تجارت، توليد صنعتي و ارايه خدمات است. همچنين شهر داراي فرهنگ خاص خود - در مقابل فرهنگ روستا - است. بر همين مبنا اگر آماري از اشتغال زنان در حوزههاي تجارت، توليد صنعتي و اراه خدمات در تهران داريد، ارائه دهيد و چه نوع مشاغلي براي زنان نيازمند بسترهاي امن و ايمن هستند مشخصا نام ببريد.
2- جامعهشناسي شهري به مطالعه آن نوع پديدههاي اجتماعي ميپردازد كه ناشي از وجود شهر هستند يا شهر در آنها تغييراتي پديد آورده است مانند: بهبود زندگي شهري، شكل و ساختار شهر، تحليل رفتار انسان در شهر، بررسي ماهيت مشكلاتي زندگي شهري، مهاجرت و متغيرهاي زندگي شهري و بررسي تجربيات افراد در رابطه با اين پديدههاست. شكلگيري بيقواره شهرهاي ايران و مشخصا ورود نامناسب و تمركز صنايع و امكانات در تهران زمينه را براي مهاجرت بيرويه از ساير شهرها و روستاها به تهران فراهم كرده و متعاقب آن مشاغل كاذب نيز بهشدت رشد يافته. از پيامدهاي مهاجرت «گمنامي» است. گمنامي احساسي است كه افراد فكر ميكنند در شهرهاي بزرگ همديگر را نميشناسند اين مساله باعث بالا رفتن جرايم اجتماعي خواهد شد. مسالهاي كه بهشدت بهخصوص بانوان مبتلابه اين موضوع هستند. (اگر ميتوانيد آماري در زمينه كيفقاپي، موبايلقاپي و... ارايه دهيد.)
عوامل متعددي در وقوع و گسترش خشونت موثر هستند. يكي از اين عوامل فضاهاي بيدفاع شهري يا جرم خيز است. فضاهاي بيدفاع يا جرم خيز داراي ويژگيهاي بسياري هستند كه در دو دسته فيزيكي و اجتماعي قابل تفكيك است كه سبب مستعد شدن فضاها براي وقوع خشونت ميشوند. از ديدگاه طراحان شهري و معماران، ويژگيهاي فيزيكي و از ديد نظريهپردازان جامعهشناسي و روانشناسي، ويژگيهاي اجتماعي بيشتر در مستعد كردن فضاها جهت وقوع خشونت نقش دارند.
3- به نظرم بسترسازي فقط امر ساختاري و تغيير در فضاهاي فيزيكي (روشن كردن معابر و...) نيست. يك مساله مهم فرهنگي و شناختي است.
4- به لحاظ مورفولوژي و ريختشناسي (شكل ظاهري، ساختار بيروني) سپردن اداره بسياري از امور شهر به زنان (لطيفتر كردن فضاهاي خشن شهري) ميتواند زندگي در شهر را تحمل پذيرتر كند.